دیگه به سبک نوشتن نویسنده ی کتابی که دارم می خونم عادت کردم.می تونم به جرئت بگم جزو کتاب های مورد علاقه ی منه. :) با این حال دلم برای شخصیت اصلی دوم کتاب می سوزه.بیچاره معلومه که تنهاست.خب به هر حال کسانی که خیلی دوستش دارن الان اطرافشن. :) حدود 50 صفحه ی دیگه به پایان کتاب مونده و من از همین الان احساس می کنم که دلم برای شخصیت های کتاب تنگ می شه. :) دیروز فهمیدم که کتابی که دارم می خونم هنوز ادامه داره و ادامه اش توی دوتا کتاب دیگه است.متاسفانه دو کتاب دیگه اش توی اینترنت نیست.

برخلاف دیروز هوا امروز آفتابی و صاف بود.خبری از بادها و ابرهای دیروز نیست.دلم بارون می خواد. :)

این گل های لاله عباسی خونه ی ما چرا باز نمی شن؟آهای گل های لاله عباسی خونه ی ما،زود باشین باز بشین.من منتظرتونم ها.زود باشین دیگه. :) می خوام هرچه زودتر ببینمتون. :)

خدای عزیزم شکرت. :)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها